انتظار
14 آذر 1393 توسط حفيظيان بيدگلي
ازاشک انتظار قندیل به آسمان آویخته ام!
ابرها پاشویه ام می کنند!
تبم بالاست.
ستاره ها لالایی نگاهت را تسبیح می گویند……تا خوابم ببرد.
دلم با شب پیمانی جاودانه بسته است !
مگر بالاتر از سیاهی هم رنگی هست؟!
طلسم سکوت نگاهم را بشکن!
پشت سکوت نگاهم شاهنامه است.
می گویند آخرش خوش است …..بیا……